پيام دوستان
+
[تلگرام]
+
به نام خدا
.
نوشته ام از مهربانيت
نوشته ام از دشت قاصدک هايت
نوشته ام از قالي رج شده اي ک درنبودنت با شعرهايم بافتم
حال چگونه در اشعارم فرياد بزنم مهربانيت را
اينار ميخواهم عشقم ب تو را ب شکوفه ها بسپارم
تا بوسه اي شود روي دست مهربانت
اي بانوي رويايي دشت قاصدک ها
خورشيد هرروز از ميان قلب تو طلوع خواهد کرد...
.
.
|دختر دوست داشتني|
قائنات و زعفران
9:32 عصر
||دختر دوست داشتني||
*تولدت مبارک مادر هماي جان :)*@};-
||دختر دوست داشتني||
سلام با تشکر از حسن نظر دبيران محترم @};-
.: ام فاطمه :.
1 تير تولدته هماجان؟ مبارک باشه بهترين :) اميدوارم عمري پربرکت، سرشار از شادي و شادکامي داشته باشي @};-@};-
*مرگ بر آمريکا*
چقدر جاتون خاليه دختر دوست داشتني :( @};-
8 فرد دیگر
33 فرد دیگر
+
+
به نام خدا
.
پيماني ک عاشقانه بستي يادت هست
آن روز
پرتوهاي گرم خورشيد شاهدت بود
و دست پر مهر آب کشيده شد روي عهدت
يادت هست گفتي آرزو دارم ب *قافله ي عشق* برسم
يادت هست گفتي ميخاهم *پاسدار حرم عشق* باشم
حالا ا*رباب* صدايت کرده
خودش *دستت* را گرفته
اين هواي سرد *بهمن*
چيزي شبيه *تــو* را کم دارد
تـو با بال هاي *سرخي* ک از خورشيد هديه گرفتي
رو ب *جاودانگي* پر کشيدي...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
قائنات و زعفران
9:31 عصر
3 فرد دیگر
38 فرد دیگر
+
چقدر ...
نگاهم را به شاخه هاي اين روياهاي کال پيوند مي توان زد !؟
ديگر از دست اين ريشه هاي عميق هم ، کاري ساخته نبود
نگاهم خشکيد !!!
#هما
قائنات و زعفران
9:31 عصر
+
وقــتــي از کــلـمــه هـا کـاري بـر نـمـي آيـد!
چـه انـتـظـاري مي شـود از ســکــوت داشــت...
#هما
قائنات و زعفران
9:31 عصر
+
شايد بايد به آن دسته از مديراني که فرزندانشان را #ژن—برتر ميدانند و براي رفاه و اقامتشان در کشورهاي غربي از هيچ کوششي دريغ نميکنند فهماند ژن برتر همانها بودند که هنوز استخوانهايشان هم برنگشته است. #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
9:31 عصر
+
و اين چنين است که از نماز بعنوان ستون دين ياد شده و هر وقت عمود خيمه را فرو افکنند خيمه گاه به طرفه العين فرو خواهد افتاد و ديگر چيزي باقي نخواهد ماند که نمادي از خيمه باشد .. اقامه نماز شرط قبول ساير حسنات است و چون اين شرط بجا آورده نشد مجالي براي عرضه باقي واجبات و حسنات نخواهد بود. #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
9:31 عصر
+
تمام زندگي ام را زيرو رو کردم شايد برايت جايگزيني بيابم غافل از اينکه همه زندگي ام فقط "تو" بودي ..... #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
9:31 عصر
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري
تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
شور زندگي۲
8:38 عصر
الهي هميشه موفق باشي و در اوج موفقيت بدرخشي عزيزم:) @};- ان شالله زندگيت هميشه بر وفق مرادت باشه و خدا بهت طول عمر باعزت و زندگي پر از خير و برکت و به جسمت سلامتي ببخشه@};-
+
https://s8.uupload.ir/files/screenshot_20241124-191019_gallery_xfqh.jpg
عقيل صالح
7:13 عصر
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
مهرباني #
ديروز 6:3 عصر
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
.: ام فاطمه :.
103/8/30
عزيز دلم.. بهترينم که برام خيلي ارزشمندين و نه تنها جايگاه ويژه اي در قلبم داريد بلکه ارادتي خاص به شما دارم عزيزم.. چقدر اين پستت به من حال خوب داد منجمله بعد از اون چند روز تشويشي که درگيرش بودم و روح و روانم ناآرام
و بهم ثابت شد ارزشش رو داري که دلم رو به دريا بزنم و دلِ ناآرومم رو برات بازگو کنم و چقدر با اين پستت خوشحال و آروم شدم.. :-D @};-
.: ام فاطمه :.
103/8/30
2. زمان زيادي روي اين اثر کار کردم، با وسواس و دقت زياد. خسته ميشدم ولي راضي نه. تا درنهايت به اين ترکيب رسيدم.بعضي کارها، دست آدم را ميگيرند مثل کودکي نوپا و قدم به قدم ميبرند تا به آنجا که بايد. بعضي کارها صاحب دارند.
3. تلاشم اين بود که چهره در عين صلابت، منعکسکننده نشاط و آرامش باشد.4. طرح سبز ميانه کار، برگرفته از سرو است به نشان مقاومت و نماد نشسته بر پرچم لبنان.@
چقدر زيبا هنر را به تسخير فکر و دست درآورده اي..و باشکوه و ابهتي خاص و هميشگي چشم ها را محو اين هنرمندي بي بديلت نموده اي..هزاران آفرين به شما وانديشه ي وسيع و دستهاي هنرمندانه ات که ذهن و هنر را تا اوج به پرواز در مي آوردهنرمند فرهيخته هميشه برفراز آسمان هنر بدرخشي . :-) @};-
+
خانم نورالزهرا عزيز
آبجي دوست داشتني
حضور دوباره اتان رو به جمع صميمانه ي ياران پارسي
و آبجي هاي گلم خوش آمد ميگم
دلمون برات يه ذره شده بود
از ديدنت بسيار خوشحالم عزيز
نور الزهراء
103/8/30
4 فرد دیگر
21 فرد دیگر
+
امروز رفته بودم يه جايي که توي سالن يه تعداد خانوم و آقا بود که رو صندلي نشسته بوديم..يه لحظه مثل اينکه بمب منفجر شده باشه سالن از صداي جيغ زن و مرد ترکيد و هر کي پريد رو صندلي و.....:-o فقط خودم هنوز تکون نخورده بودم که نميدونستم چي شده ديدم اينهمه جيغ و پريدن و.....
فقط به خاطرِ يه موش کوچولوئه :-|
*موش واقعا ترس داره!!؟؟* :-/.
.
*يه خاطر از موش تو مشهد بگم*:D
نور الزهراء
103/8/30
قرار بود براي نماز صبح منو خواهرم بريم حرم که خواهرم نيومد با اينکه حرم نزديک هتل بود ترجيح دادم اون وقت نيمه شب تنها نرم و نماز صبح رو تو هتل بخونم و هوا که روشن شد برم حرم..ساعت 6 رفتم حرم چون تنها بودم ديگه به زمان توجه نداشتم و واسه خودم تو حرم موندم تا ساعت 9:30 ..
ساعتمو نگاه کردم ديدم از وقت صبحانه گذاشته و ديگه نميتونم برم صبحانه خوري.. تو وسط راه ، دلم هواي شربت خاکشير کرد يه ليوان سفارش دادم چون روم نميشد تو عموم بخورم، به آقاهه گفتم ميتونم بيام داخل مغازه ! ، رفتم رو نيمکتي که تو مغازه بود نشستم نصفِ شربتو خوردم ديدم يه موش بزرگ از زير پام رد شد رفت زير يه بشکه بزرگ که روبروم بود.. به آقاهه گفتم يه موش رفت زير اون بشکهه...
{a h=banoyedashteroya}همابانو{/a} بله چند ماه قبل تو اينستا يک نفر موهاي گربه رو شانه ميزد و روشن کرد چه جک و جونورهايي زير اون موهاي مخملي پنهان شدند . جالبه که بعد از نوشتن اين خاطره در موردش با پسرم صحبت کردم اون هم يادش بود که اسم گربه رو ميو ميو گذاشته بوديم :) اون موقع کمتر کسي مثل حالا آگاه بود يادم نيست فرش چه شد اما چون جسد موش سالم بود شستشو نداديم :D